ریمیکس جدید رپ من با خودم قهرم لشکر چیه ، افسوس واسه تو ای دل ساده
ریمیکس رپ گنگ s51 از لیل ام
هنرمندان : افق ؛ علی سورنا ؛ بهزاد لیتو ؛ یاس ؛ بهرام ، حصین ؛ صادق ؛ شایع ؛ سپهر خلسه ؛ رضا پیشرو
متن اهنگ ها :
شایع -یه موقع هایی
یه موقع هایی هست که حال هیچی نی
مث من هر روز به ساقیا رسید میدی
دیگه نه جایی با اکیپ میری
نه دیگه با کسی تیم میشی، نیس چیزی
بتونه ذوق بندازه تووت
هر جا میری دووم میاری یه ماه به زور
زندگی بدون احساس خوب
تکرارِ شب ، تکرار روز
هر نیم ساعت حالم یه جور
میخوابم یه جور، بیدارم یه جور
انقد میخورم وایسم به زور
اینا بمونن و مُخای آکبندشون
صادق
دوباره بارید از آسمون شهر برف
زوده ولي پاييز نيومده در رفت
ميان پايين از بالا دونه هاي برف
الهي شكر همه چي روبراهه من
همون که روزی بود ، اونقدی که روزی بود
راضی بود ، بسش بود ، دنیا توی دستش بود
زیر پاش لغزش شد ، دنیاش بی ارزش شد
طرد شد ، سرد شد ، توی مشکل غرق شد
علی سورنا – کات
این آخرین لحظه تووی قابم کمین کن بگیر
من رو از خودم تا که رها شم شبیه مرده
توو این همه نقطه چی بود بی انتها جملگی
شهامت بعد عشق رقابت بعد بزدلی
من چی ام ؟ خطر ؟
کل نامم همین شد ببین
نقابم خمید و له
زیر پامم زمین مرده
چی بود دستاورد دستامون توو پوچی
زخم حنجره و فریاد فروشی
رضا پیشرو
چقدر از خودم بدم میومد اون روزا
توو تهرون بزرگ شده بودیم عمری لای دروغا
شکرش که واسمون تو اوج بدی خوبی خواست
حتی وقتی رد میدیم و مشت میزنیم توو دیوار
عمودی راه میرم تا افق داره زندگیم
تا وقتی زمین گرده واسه ما هم گردیشم
بهرام افسوس
افسوس واسه تو ای دل ساده
که هر کسی واست عقده ای فرستاده
هر کی که اومد جلوت گفت دلسوز توعه
حالا می بینی باعث غم امروز توعه
تو می خواستی زیر پرچم هیچ کس نری
به هر سیاست پستی تو نیشخند زدی
نگاها رو صدای تو شدن بیشتر شدید
ولی جوری که هستی تو رو هیچ کس ندید
حصین
گرگ باش مثل من مثل ببر
مثل جغد تو پرسههای شهر
مثل سنگ تو لحظههای سخت تو عرصه های تنگ
نعرتو بذار تو بارون و
بشکن رد شو حتی قانونو
دل نبند که تش تلخیه
میشی مثل من نفس تخلیه
با دستات ، همیشه خسته رو تنت
رو زخماتم نمک وابسته بودنه
ترجیح میدی جای اینکه نقشه بچینی
واسه بعد زندگیتو توی لحظه ببینی
میشه شب میشه روز میشه فردا
تو میخواستی نهرو کنی دریا
هه شدی شبیه مردمت
ببین تو رویا همیشه حقیقت گمه
یاس اصالت
آه اصالت و گم کردم
من زیر پوسته های این شهر
قرق جبر ، بلوف و جعل
دروغ محض ، شنود و شک
جنون و جنگ ، بلوغ جهل جلو چشمم
غرور در شرف مرگ
تومور درد قلمبه تر
حدود صد تا رخ دارم
نمیدونم کدومشم
این بالا ابر و مه ، مضطرب از توو له
منزجر از خونه ، مثل مار از پونه
در پی روزنه ، پشتِ سر پر تنش
پیش رو ممتنع ، سرنوشت مبهمه
مثل برق و باد گذشت ، داستانم همین شد
توو حیاط خونمون حتی آسمانم زمین خورد
از اون طرف آینده شد از آن کیا
ما نشستیم به دوخت و دوز پارگی ها
مخلص واقعی جاشو داد به ناخالصی ها