ریمیکس بلدی بلدی مدل منو،من که دیگه پیرم از این حرفا سیرم،سلام نمیخوام مزاحم شم

ریمیکس ترکیبی رپ بنام خاطره بیت گذاری با آهنگ بگیر نگیر دیجی علی سلطانیا

هنرمندان : مهدی احمدوند، علی سورنا، حصین، سجادی

متن آهنگ :

مهدی احمدوند – بگیر نگیر

بلدی بلدی مدل منو
می‌کنی خودتو توو دل منو
قول که فقط مال توئم، می‌تونی
حساب بکنی روو قول منّو
فقط تو، فقط تویی که می‌تونی
یه‌دله کنی دودل منو
تو، فقط تویی که می‌تونی
باحال بکنی بی‌حال منو
به تو چشمم خورد تشنه‌م شد
روو چشمات قفلْ چشمَم شد
فهمیدم بارونو دوس داری
از اون روز بارون عشقم شد
دیدمت اول دلو مسلح کردم
هی دم‌وبازدم، دلو مسلط کردم
یکمی رفتارمو مودب کردم
بعدشم عمدا بحثو معطل کردم
من واسه دل‌بردن از تو یه چند وقت رفتم دوره دیدم
فراموش‌کردم هرچی یاد گرفتم تا تو رو دیدم
من واسه تو حفظ‌ کردم هزار خط حرف عاشقونه
نمی‌دونم چرا این روزا هیچی یادم نمی‌مونه
 

علی سورنا – گنجشککا

من که دیگه پیرم از این حرفا سیرم
یه جورایی گیرم ، شما برین میرم
برین ، برین این قفس رو بشکونین
برین سلام منو به نفس برسونین
شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم
یه جایی با هم قرارِ پریدن گذاشتیم
این خطا که میگن مرزن ندیدم
بدون هیچ التماسی ارزن خریدیم
تلخ نشین ، انقدر سخت نگیرین
رو سیم برق نشینین
کوچیکین ، ظریفین ، میمیرین
هر چقدر عزیزین غریبین ، میبینین
سخته ، این نفس تنگ تر از خود تنگه
این نفس ننگ تر از خود ننگه

 

سجادی – فالگیر

سلام نمیخوام مزاحم شم
فقط بگو نگاه میکنی به کجا انقدر؟
منو ببین، دستتو بده فالِتو بگیرم
خدارو چه دیدی شاید بشه اوضاعت بهتر
چقدر پریشونی مگه چند سالته؟
صدات درنمیاد اما کردن دردا لِهِت
همیشه یه بغض سنگینی همراهته
کجاشو نمیدونی، میری هرجا بشه
فکراتو میکُشن، میکنن احساستو لِه
یه عمره تصمیم میگیرن به‌جای تو هی
الان حتی واسه یه دقیقه هم روشو نداری که
نگاه کنی توو آیینه توو چشمای خودت
هرروز با یه دروغی میکِشن نقشه واست
تورو بازی میدن تا خودشون قهرمان شَن
خیلی وقته تنها استفاده از تلفنت
این شده نگاه کنی بهش ببینی چنده ساعت
همیشه داغونی انگار دادی یه کسیو از دست

 

حصین – پر

ورق خورد و رفت روزا،ورق خورد و رفت
عوض شدش سخت،صدتا هدف بود تو سر
زد یه تبسُّم سرد،حسِ تنفر و صبر
قلب و روحو خُرده کردیم تنفسو سخت
پُر کرده پارو،شِمُرد لحظه ها رو
یه بند هم تو جادست چون گُم کرده راه رو
نکرد خنده هاشو،کمر بست و پا شد
باید یه جا میرسید و میبست فقط لاشو هِی
اگه برسه،باید برسه
باید برسه تا صبحِ روزِ بعدش همش خاطره شه
رو لحظه ها فردا،با کَتِ باز سرحال
اون راه بره چِفت هَه
میرسه أ راه،یه روز به هر حال
یه روز که میشنوه تهِ بازی داور داشت
عوض نشد نرفت شکی لایِ باورهاش
عقب نیفتاده اونکه مونده پا حرفاش